آیا کم بودن انسانهای کامل مثل امام (ره)، دلیل بر ضعف دین نیست؟ چنان چه اگر از یک میلیون تولید یک خودروسازی فقط یک خودرو درست کار کند، ایراد به کارخانه وارد است؟
فرض بفرمایید از هر یک میلیون خودروی تولیدی یک شرکت خودروسازی، یکی به نحو احسن کار میکند. به نظر شما کار این شرکت ایراد ندارد؟ همین سؤال را در دو مورد مرتبط با دین دارم. ۱- اگر از بین میلیاردها انسان تولیدی خداوند کریم و در بستری که قرار گرفتهاند، تعداد محدودی به کمال میرسند، یک جای کار ایراد دارند؟ ۲- نتیجه قوانین عالی اسلام وضعیت فعلی مسلمانهاست. تعداد به کمال رسیدههایی همچون امام بسیار اندک است. شاید گفته شود که این به خاطر عمل نکردن درست قوانین بوده است. در جواب میگویم که لابد قوانین از حد تحمل انسانها فراتر بودهاند. ما معتقدیم که قوانین اسلام برای دنیا و آخرت ماست. در مورد آخرت مسلمانان که نمیتوان به راحتی حرف زد. در مورد دنیا هم که به ظاهر برخی ملل جلوتر از مسلمانها هستند. به حرف گفته میشود عمل به قوانین اسلام ساده است، لیکن اگر خوب دقت شود و قرار باشد کسی یک مسلمان واقعی باشد وظایف بسیاری را باید انجام دهد. اگر نیاز بود به دو پرسش به صورت جداگانه جواب دهید. با تشکر از سایت بسیار خوب شما.
پاسخ:
الف - اگر چه گفتهاند: «در مثال مناقشهای نیست»، اما در هر حال مثال نیز باید با موضوع تناسب داشته باشد و ذهن را به مفهوم مورد نظر نزدیک سازد. لذا اگر مثال خیلی با واقعیت متفاوت باشد، میتواند که مانع تقریب ذهن به موضوع و اخذ نتیجهی درست گردد.
گاهی ممکن است کسی خدا یا اسلام را قبول نداشته باشد که در آن صورت با او بحثی راجع به درستی یا راحتی احکام اسلامی نداریم، اما کسی که خدا را قبول دارد و میداند که او شریعت را او وضع نموده است، نباید چنین مثالی بیاورد. چرا که او میداند که کارخانهی خودرو یا هر محصول دیگری را انسان با عقل، علم، همت، اراده و اشرافیت محدود خود به عالم مادی محدود درست کرده است، لذا ممکن است نواقص بسیاری داشته باشد، اما دین را خداوند فرستاده است و لابد هیچ ضعف، کاستی و نقصی در آن نیست و از جمله ضعفها همین خارج از طاقت و امکان بودن است. از این رو خداوند متعال به انسان متذکر میگردد که اگر ضعف، فساد و نقصی - نه فقط در میان مسلمانان – بلکه در حیات کلیهی انسانها به وجود آید، از ناحیهی خود آنان است. چرا که خداوند خیر محض است و از خیر محض به جز خیر صادر نمیگردد.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (یس -41)
هر فسادی در دریا و خشکی به دست خود مردم ظاهر گشت، تا خدا به اين وسيله بعضى از آثار كار بد را به ايشان بچشاند.
و فرمود سرنوشت دنیوی و اخروی هر کس [و بالتبع هر جامعه] مرهون عملکرد اوست:
«كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَه (المدثر - 38) - هر كسى در گرو عملى است كه انجام داده است.
پس، اگر مسلمانان به اسلام عمل کردهاند و نتیجه نگرفتهاند، میتوان به دستورالعملها تشکیک نمود، اما اگر اصلاً عمل نکردند، جای شکایتی از دین نیست. به قول معروف: «گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟». بدیهی است که نگاه به نسخهی پزشک و یا قاب گرفتن و بوسیدن آن، هیچ کمکی به بهبود بیمار نمینماید.
ب – همان طور که فرمودید: نتیجهی ایمان به خدا و عمل به اسلام، تکامل انسانی بشر است. اما قرار نیست که همه در حدّ امام کامل شوند. بلکه هر کسی در حد ظرفیت و عمل خود کامل میشود. مگر در جوامعی که مسلمان نیستند (مثل آمریکا یا اروپا یا ...)، مردم در همین رشد و کمالی که دارند، همه یکسانند؟ آیا همه در اوج علم و اخلاق هستند؟ آیا همه پزشک و مهندس و هنرمند و ... هستند؟! آیا همه در یک سطح از رفاه و خوشبختی دنیا زندگی میکنند؟! چرا نوبت به اسلام که میرسند، مدعیاند که همه باید امام زمان شوند و اگر نشوند معلوم است که نقصی به دین آنها وارد است؟! لذا هر کس به حد ظرفیت، استعداد و تلاش خود کامل میشود و این عده کم هم نیستند.
پ – اما قوانین اسلام اگر چه کامل هستند، اما به هیچ وجهی بیش از توان و امکان انسان نیستند. چرا که اولاً خالق متعال، علیم و حکیمی که انسان و جهان را خلق نموده، شریعت را نیز برای انسان وضع نموده است و ثانیاً نفرموده که همه باید به همهی قوانین و در حدّ اعلای آن عمل کنند! بلکه فرمود:
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (البقره – 286) - خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايى او.
پس، هر کس میتواند به راحتی به حد توانائیش عمل نماید و هر کس چنین کند به کمال خود میرسد. لذا درست است که هیچ کس امام معصوم نمیشود و یا کمتر کسی در طول تاریخ مانند امام (ره) میشود، اما قرار هم نیست که همه مانند او شوند. اینها نوادر انسان و تاریخ انسان هستند و قرار نیست که همه از نوادر باشند. مگر در دنیای غیر از اسلام، همه دانشمند، نابغه، مخترع و مکتشف میشوند؟! اینها نوادر هستند و نوادر همیشه اندک هستند. لذا شما شاهدید که خداوند کریم وقتی میخواهد مدعیان بزرگی را به دین و ایمان دعوت نماید، نمیفرماید که شما باید مثل حضرت ابراهیم (ع)، یا پیامبر اکرم (ص)، یا امیرالمؤمنین (ع) یا حتی سلمان و ابوذر و کمیل ایمان بیاورید، بلکه میفرماید: «ایمان بیاورید (کما اٰمن الناس) همان گونه که همهی مردم ایمان آوردهاند». و این دسته از مؤمنین در هیچ دورهای کم نبوده و اکنون نیز کم نیستند. و البته باید توجه داشت که همین انسانهای نادر، مانند حضرت امام (ره)، مقام معظم ولی فقیه و ... در عصر ما و سایرین در قرون گذشته نیز در همین مکتب و بر اساس فراگیری و عمل به آموزهای همین قرآن ساخته شدهاند.
پ – هیچ کس مدعی نیست که عمل به احکام بسیار راحت است، بلکه زحمت دارد و همت میطلبد. منتهی این زحمت فوق امکان و طاقت بشر نیست، مضاف بر این که هر کس در این راه برود، خداوند کریم او را بصیرت بخشیده، راههای صواب را به او نشان میدهد و در این راه نصرتش میبخشد.
اما دقت فرمایید که هیچ راه کمالی ساده نیست. انسانی که میخواهد جاهل نباشد، باید زحمت بکشد و کسب علم کند. انسانی که میخواهد بیمار نباشد، باید زحمت بکشد و مراقب سلامتی خود باشد. انسانی که میخواهد از مرحلهی زندگی نباتی و حیوانی عبور کند، باید زحمت بکشد و کششها و خواستههای نباتی و حیوانی را به کنترل درآورد و البته انسانی که میخواهد مراحل تکامل را در حد عالیتر طی نموده و تقرب بیشتر به خدا (کمال مطلق) پیدا کند، باید زحمت بیشتری بکشد. لذا به طور کل، رسیدن به کمال و راحتی آن، مرهون گذر از مراحل زحمت و رنج است. راحتی مخصوص بهشت است و دنیا جای راحتی نیست و این اختصاص به دین اسلام ندارد.
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَدٍ» (البلد4) – به درستی که ما انسان را در رنج آفريدهايم.
ت – و اما در خصوص جلوتر بودن برخی از ملل غیر مسلمان (مانند آمریکا یا اروپا)، باید دید که اولاً از چه جنبهی مسلمانان جلوتر هستند؟ آیا از قرآن ما جلوتر هستند و یا از خود مسلمانانی که خود را به قرآن نسبت میدهیم و با آن کاری نداریم؟! به طور مسلم از قرآن جلوتر نیستند و هنوز در عرصهی زندگی فردی و اجتماعی انسان، هیچ قانونی کشف و وضع نکردهاند که یا غلط بوده و آنها را با مشکلات بیشتر مواجه نموده و به انحطاط بیشتر کشانده است و یا درست بوده و قبلاً در اسلام بیان شده است.
ثانیاً باید دید که در چه چیز جلوتر هستند؟ در انسانیت و یا فقط در تکنولوژی و صنعت؟ بدیهی است که فقط در قسم دوم جلوتر بودند و اسلام عزیز نه تنها مانع تحقیقات، اکشتافات، اختراعات و نوآوریهای تکنولوژی نیست، بلکه مشوق آن است و اساساً مبدأ و ریشههای علوم (تجربی) و تکنولوژی را باید در علوم انبیای الهی (وحی) جستجو نمود. هر چند که علوم (تکنولوژی) دلیل جامعی برای پیشرفت همهی جانبهی انسان نیست، چنان چه در تکنولوژی صرف، هنوز حیوان بسیار پیشرفتهتر از انسان است. کدام هواپیمایی پیشرفتهتر از پرندگان است، کدام رادار، فرستند و گیرندهای، پیش رفتهتر از رادار حیوانات هوایی، زمینی و دریایی است؟ کدام سلاح جنگیای پیشرفتهتر از سلاحهای انواع حیوانات دریایی و یا زمینی است؟ کدام معماری از معماری زنبور یا موریانه، دقیقتر است؟ و ...؟ حال آیا حیوانها جلوتر از انسانها هستند؟!
لابد میدانید که خطوط نقاشی شده روی هر گور خری، با دیگری متفاوت است. حال اگر یک گلهی هزار رأسی داشته باشیم، چقدر تکنولوژی و زمان لازم است تا آنها را شناسایی و از یک دیگر تفکیک کنیم و سپس وقتی به آنها نگاه میکنیم، چقدر تکنولوژی لازم داریم تا با نگاه از یک دیگر تمیزشان دهیم. اگر به فرض روی هر کدام علامتی بگذاریم، به رغم آن که علامتی بیرونی وضع کردهایم، چقدر زمان میبرد تا علامت خود را پیدا کنیم و یا مثلاً با کمک گرفتن از سنسورها و رایانهها، هر کدام را که خواستیم پیدا کنیم؟ اما کرهاش، با یک نگاه مادر را از میان آن هزار گورخر تشخیص میدهد! حال آیا گورخر از انسان جلوتر است؟!
پس، تکنولوژی همه چیز انسان نیست، بلکه فقط و فقط وسیلهساز است و البته بسیار هم برای پیشرفت انسان لازم و ضروری است. مضاف بر این که باید دقت نمود، قرآن کریم کتاب فیزیک یا شیمی نیست که اگر مشاهده کردیم پس از یک دورهی زمانی، آلمانیها در شیمی و یا ژاپنیها در فیزیک و الکترونیک از مسلمانان جلوتر بودند، بگوییم لابد ضعفی در کتاب ما وجود دارد! بلکه قرآن کتاب انسان سازی است، کتاب تدوین برنامهی زندگی فردی و اجتماعی است، کتاب بیان حقوق است، کتاب تعلیم و تربیت است و خلاصه آن که کتاب تبیین جهانبینی و ایدئولوژی واقعی و حقیقی است. اگر چه همین کتاب نه تنها منعی بر شناخت عوالم و علوم ندارد، بلکه بر آن تأکید فراوان هم نموده است.
لذا باید دقت نمود که آیا ما چون به اسلام عمل کردهایم، از علوم تجربی و تکنولوژی عقب افتادهایم؟ یا آن که چون به بهانهی «آخرتگرایی» ما را خواب کرده و دنیا را از دست ما درآوردند و به آخرت هم نگرویدیم و نگذاشتند که بگرویم، از هر دو عقب ماندهایم؟!
پس، از نظر کمال انسانی، اصلاً چنین نیست که آنها نه تنها از ما، بلکه از کپره نشینان مسلمان نیز جلوتر یا پیشرفتهتر باشند، و این سخن از روی تعصب نیست، بلکه نشأت گرفته از اطلاع از وضعیت زندگی انسانی در میان آنها و اقرارهای خودشان است. لذاست که امروزه هیچ جنایتی هولناکتر از جنایات آنان و هیچ فسادی، عمیقتر از فساد آنان و هیچ انحرافی، منحرفتر از انحراف آنان در جهان وجود ندارد و مسبب همهی ناهنجاریها و ناآرامیهای جهان نیز آنان هستند و به جای انسان کامل، مبدل به شیطان بزرگ شدهاند.